شعر در مورد تدریس
شعر در مورد تدریس
شعر در مورد تدریس ,شعر تدریس ژ,شعر تدریس خ,شعر تدریس حرف ب,شعر آموزش حرف م,شعر آموزش حرف ت,شعر آموزش حرف ب,شعر برای تدریس حرف ن,شعر برای تدریس حرف پ,شعر برای تدریس حرف ب,شعر آموزش حرف پ,شعر آموزش حرف س,شعر برای آموزش حرف ت,شعر تدریس س,شعر آموزش ساعت,آموزش شعر سپید
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد تدریس برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
شده درراه حکمت و تدریس
برتر از یونس و ارسطالیس
یافته فلسفه شریعت و ره
از پی فر دین و فل سفه
شعر در مورد تدریس
تو در قوادگی ای سرخ کافر
توانی گر کنی تصنیف و تدریس
اگر حوا و آدم زنده گردند
به مکر و حیلت و دستان و تلبیس
شعر تدریس ژ
منصب تدریس خون گوید از آنک
فر عز الدین بوعمران نماند
شاید ار هر سامری گاوی کند
کآب و جاه موسی عمران نماند
شعر تدریس خ
به درس آدم تدریس «علم الاسماء»
به علم احمد و تعلیم علم القرآن
به مجد و گلشن ادریس و قدر رفعت او
به کنج خلوت ذوالنون و گنج حکمت آن
شعر تدریس حرف ب
گاه تدریس و گاه شرح علوم
حاکم او بود و عالمی محکوم
گام و کامش چو مرکبان شکار
نور و نورش چو روزگار بهار
شعر آموزش حرف م
آرزوی مسند تدریس بیرون کن ز دل
تا ترا حاصل شود بی بحث و تکرار دین
چشم جان از دیدن رخسار این رعنا ببند
تاگشاید بر دلت گنجینه اسرار دین
شعر آموزش حرف ت
نان و حلوا چیست؟ این تدریس تو
کان بود سرمایه تلبیس تو
بهر اظهار فضیلت، معرکه
ساختی، افتادی اندر مهلکه
شعر آموزش حرف ب
زمانی گوش بر گفتار او نه تا یقین دانی
که جز تلبیس نبود حاصل تدریس مولانا
اگر بودی کمال اندر نویسائی و خوانائی
چرا آن قبله ی کل نانویسا بود و ناخوانا
شعر برای تدریس حرف ن
یا نه ادریس از پی تدریس
جا در اینجا کند به استحقاق
یا نه صدرا به صدر این محفل
رمز اشراق گوید از اشفاق
شعر برای تدریس حرف پ
تا ملک بی خود شد از تدریس او
قدس دیگر یافت از تقدیس او
آن گشادیشان کز آدم رو نمود
در گشاد آسمانهاشان نبود
شعر برای تدریس حرف ب
در مدرسه آدم با حق چو شدی محرم
بر صدر ملک بنشین تدریس ز اسما کن
چون سلطنت الا خواهی بر لالا شو
جاروب ز لا بستان فراشی اشیاء کن
شعر آموزش حرف پ
چو شد تدریس ادریس آسمانی
به نوح افتاد دین را پاسبانی
به طوفان فنا چون غرقه شد نوح
شد این در بر خلیل الله مفتوح
شعر آموزش حرف س
هم خود سبب تأسیس را هم مایه خود تدریس را
نایب مناب ادریس را هرگه که بگشاید زبان
هم مسجدی افکنده بن عالی تر از کاخ سخن
از نصرت رای کهن از یاری بخت جوان
شعر برای آموزش حرف ت
ور آدم از ایوان دل درنامدی در آب و گل
تدریس با تقدیس او بالاتر از اسماستی
ور لانسلم گوی ظن اسلمت گفتی چون خلیل
نفس چو سایه سرنگون خورشید سربالاستی
شعر تدریس س
درس این زندگی از بهر ندانستن ماست
این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه
خود رسیدیم به جان نعش عزیزی هر روز
دوش گیریم و به خاکش برسانیم که چه
شعر در مورد تدریس
بیشتر بخوانید :
شعر در مورد اثبات وجود خدا
شعر در مورد اجتماع
شعر در مورد اعضای بدن
شعر در مورد اجداد
شعر در مورد احترام به دیگران
- ۹۷/۰۲/۱۱